روزگاری خواهد رسید ....
همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ،
به یاد من ...
ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی !
دلت هوایم را خواهد کرد ... !
به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را ...
به یاد خواهی آورد خنده هایم را ...
به یاد خواهی آورد اشک هایم را ...
به یاد خواهی آورد حرف هایم را ...
مطمئنم در آن لحظه در دلت می گویی :
من تو را می خواهم
از استادی پرسیدﻧﺪ :ﺁﯾﺎ ﻗﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﺩ؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ.
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ؟
داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم
چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.
ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ
18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﺎﺩﺭ : ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﭘﺴﺮ 17 ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ . ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ . ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻡ
ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ . ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ
ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ
ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ....
ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ
ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ،ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ! ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﺍﮔﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻱ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ
ﻋﺸﻘﺶ ﻧﯿﺴﺖ
دم ازبازی حکم میزنی!
دم ازحکم دل میزنی!
بس به زبان قمار برایت میگویم!
قمارزندگی را به کسی باختم که تک دل راباخشت برید!
باخت زیبایی بود!
یادم گرفتم به دل دل نبندم!
یادگرفتم ازروی دل حکم نکنم!
انگار این روزا نمیخواد بی تو تموم شه سر نمیاد چقدر چشام فقط خوابتو ببینه
لحظه هام بی تو غم میگیره چه خنده هایی که می میره آرزومه عشقم تو دلت بشینه
من همه دنیامو همه ی روزامو واسه تو میدم تو امیدم هستی و می مونی
همه ی دردامو تک تک حرفامو بهتر از هرکس خودتو میفهمی و می دونی
انگار بهترین راه تلقینه که زندگیم خوبه شیرینه حتی وقتی واضحه که تو رو ندارم
بشمار چند دفعه گفتم تمومه بازم این ترسی که تومه نذاشت دوریتو طاقت بیارم
من همه دنیامو همه ی روزامو واسه تو میدم تو امیدم هستی و می مونی
همه ی دردامو تک تک حرفامو بهتر از هرکس خودتو میفهمی و می دونی
میدونی این منم که بی تو بودنم آتیشم میزنه منو که اونقدر عاشقم
باور کن همین روزاست که از این زندگی دل می کنم دردمو به کی بگم
من همه دنیامو همه ی روزامو واسه تو میدم تو امیدم هستی و می مونی
همه ی دردامو تک تک حرفامو بهتر از هرکس خودتو میفهمی و می دونی
نمی خوام بگم که قدر یه دنیا دوست دارم
چون دنیا یه روز تمموم میشه
نمی خوام بگم که مثل گلی
چون گلم یه روز گل هم پژمرده میشه
نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مث شبهای پر ستاره اس
چون شب هم یه روز تموم میشه
نمیخوام بگم که مثل آب پاک و زلالی
چون آب که همیشه پاک نمیمونه
نمی خوام بگم که دوست ندارم
چون منکه اصلا دوست ندارم
بلکه من عاشقتم.....
تقدیم به کسی تمام خنده ها و گریه هام واسه اونه !
کسی که نزدیکه اما دوره
کسی که سعی کردم بهش بگم ولی هیچ وقت نشد!
کسی که همیشه ازش حمایت کردم و اون بازم نفهمید
همیشه دوسش داشتم
دوسش دارم
و خواهم داشت
کسی که با شوخ طبعیش عاشقم کرد
هر شب میگم فردا
اما انگار فردایی نیست
فردایی که بتونم شب راحت بخوابم
شبی که شبا تو حسرتش نخوابم و صبح با خوابش بلند شم
کسی که هیچ کس نمیدونه کیه
حس سختیه خیلی سخت
نه میشه گفت نه پنهونش کرد
از اینکه حتی تو ذهنم باهاش حرف بزنم هم میترسم
یه کاری باید بکنم
اما چی کار؟
یه چیزی تو قلبمه
اما چی؟
نمیدونم
هیچی نمیدونم....
ولی ----------- دوستت دارم
کاش...
لااقل برای یک بار
لرزش دست هایت را
روی گونه های خیس از اشکم
حس کرده بودم
حالا که رفته ای
من از کجا بفهمم
که خوشبختی چه حسی داره؟؟
میترسـَم از تنہـایــے. . .
از ڪـوچہ هاے خَـلوَتـــ. . .
از زندِگـــے سوتـــ و ڪــور. . .
مـטּ مُـتنفِـرَم از تنہـایـــے. . .
مـטּ میتـَرسَم از دَستـــ بــِدَهـَم عشقـَم را. ..
میتـرسـَم از سیاهـــے. . .
مـטּ میتـَرسـَم صِداـــے نَفسہــایـَم را بشنـَوم میتـَرسـَم از صِداــے قـلبـَم. . .
میتـَرسـَم روزــے سُـخنـــے نباشـَد بیـטּ مـا. . .
اَمــا. . .!
اَمـا خـَلوتـــِ دِلـَم را دوستـــ دارَم. . .
آرامـِش بــے اِنتہــا و سُڪـوتـــ دَر قـلبــَم را دوستـــ دارَم. ...
زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته در دل باقی ماند
حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد
حرفهای ناتمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند
ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده
حسين سلطان عشق،عباس ساقي عشق،زينب شاهد عشق و سجاد راوي عشق. کاروان عشق در راه است و خود "عشق" نيمه شعبان خواهد آمد...اعياد شعبانيه مبارک
ميلاد گل رسول و زهرا و علي است/زيرا که جهان خجسته زين نور جلي است/ما را دگر از روز جزا بيمي نيست/چون بر دل ما عشق حسين ابن علي است
تا به راهت راهيم من/فارق از گمراهيم من/غم ندارم در دو عالم/چون حسين است مقتدايم
امشب شب ميلاد علمدار حسين است/ميلاد علمدار وفادار حسين است/گر بود علي محرم اسرار محمد/عباس علي محرم اسرار حسين است
روشنگر آفتاب،عباس آمد/تفسير زلال آب،عباس آمد/خيزيد،گل آريد و گل افشانيد/زيرا که گل بوتراب،عباس آمد
عطري که کسي نديده و نشنيده/امشب به حريم احمدي پيچيده/ذرات اگر به شوق و شور آمده اند/خورشيد شفاعت ز افق تابيده
مريد عشقم الهي که يارم داند قابل مرا/گداي اويم مبادا براند ابوفاضل مرا
خداوندا! اگر تکه اي زندگي ميداشتم، نميگذاشتم حتي يک روز از آن سپري شود بي آن که به مردماني که دوست شان دارم? نگويم که عاشقتان هستم و به همهي مردان و زنان مي باوراندم که قلبم در اسارت يا سيطرهي محبت آنان است.
- اگر خداوند، فقط و فقط تکهاي زندگي در دستان من ميگذارد? در سايه سار عشق ميآرميدم. به انسانها نشان ميدادم در اشتباهاند که گمان کنند وقتي پير شدند، ديگر نميتوانند عاشق باشند.
-آه خدايا! آنان نميدانند زماني پير خواهند شد که ديگر نتوانند عاشق شوند.
- به هر کودکي، دو بال هديه ميدادم، رهايشان ميکردم تا خود، بال گشودن و پرواز را بياموزند.
- به پيران ميآموزاندم که مرگ نه با سالخوردگي، که با نسيان از راه ميرسد.
- آه انسانها، از شما چه بسيار چيزها که آموختهام.
- من ياد گرفتهام که همه ميخواهند در قلهي کوه زندگي کنند، بي آن که به خوشبختيِ آرميده در کف دست خود، نگاهي انداخته باشند.
- چه نيک آموختهام که وقتي نوزاد براي نخستينبار مشت کوچکش را به دور انگشت زمخت پدر ميفشارد?او را براي هميشه به دام خود انداخته است.
- دريافتهام که يک انسان، تنها زماني حق دارد به انساني ديگر از بالا به پايين چشم بدوزد که ناگزير است او را ياري رساند تا روي پاي خود بايستد.
- کمتر ميخوابيدم و ديوانهوار رؤيا ميديدم چراکه ميدانستم هر دقيقهاي که چشمهايمان را برهم ميگذاريم، شصتثانيه نور را از دست ميدهيم. شصت ثانيه روشنايي.
- هنگامي که ديگران ميايستادند، من قدم برميداشتم و هنگامي که ديگران ميخوابيدند، بيدار ميماندم.
- هنگامي که ديگران لب به سخن ميگشودند? گوش فراميدادم و بعد هم از خوردن يک بستني شکلاتي چه لذتي که نميبردم.
- اگر خداوند، ذرهاي زندگي به من عطا ميکرد? جامهاي ساده به تن ميکردم.
- نخست به خورشيد خيره ميشدم و کالبدم و سپس روحم را عريان ميساختم.
- خداوندا! اگر دل در سينهام همچنان ميتپيد، تمامي تنفرم را بر تکهيخي مينگاشتم و سپس طلوع خورشيدت را انتظار ميکشيدم
- با اشکهايم، گلهاي سرخ را آبياري ميکردم تا زخم خارهايشان و بوسهي گلبرگهايشان در اعماق جانم ريشه زند.
- من از شما بسي چيزها آموختهام و اما چه حاصل که وقتي اينها را در چمدانم ميگذارم که در بستر مرگ خواهم بود
به منصف بودن خدا شكي نيست ولي وسعت غم دنيا كجا و تنگي دل انسان كجا...
چگونه وسعتي بدين بي مثالي در دلي، به قدر مشت دستم جاي گيرد؟؟؟
خسته ام از آنان كه خواسته هايشان را در غالب بايد ها و ناخواسته هايشان را در كالبد نبايدها به من تحميل مي كنند...
به كجا و كه پناه برم از محبت هاي آتشين، كه آمدند به تن سردم گرمي دهند حال آنكه ذره ذره ي وجودم را ذوب مي كنند.
كجاست كه فرياد زنم من به جرم زندگي در كنار شمايم...هم قفسان
حال كه همه در قفس دنيا در كنار هم هستيم!!! چرا... آري چرا اي دوست براي قدري فضاي بيشتر در قفس اين چنين بي پروايي؟؟؟
تو نيز در قفسي و اسير اين دنيا...
هر روز که از زندگيم ميگذرد متقاعد ميشوم که هدر دادن زندگي به چند عامل بستگي دارد :
نيرويي که به کار نميبرم !
عشقي که ابراز نميکنم !
احتياطي ناشي از خود پسندي که نيروي خطر کردن در کارها را از ما ميگيرد !
و نيز طفره رفتن از پذيرش درد که خوشبختي را نيز از دسترس خارج ميکند !
تست روانشناسی-آیا شما هنگام تصمیمگیری و انتخاب یک رنگ برای دکوراسیون خانه خود دچار سردرگمی میشوید؟ آیا همیشه لوازم جانبی و اکسسوریهای خانه خود را به رنگ بژ انتخاب میکنید یا بیشتر متمایل به رنگهای صورتی و شاد هستید؟ در ادامه مطلب با انجام یک تست شخصیتشناسی و پاسخ دادن به پنج سوال، دریابید که رنگهای موجود در خانه شما چه چیزی در ارتباط با شخصیت شما میگویند.
اگر شما بخواهید برای دکوراسیون اتاقنشیمن خود کوسن انتخاب و خریداری کنید کدام گزینه را ترجیح میدهید؟
کوسنهای پارچهای شیک به رنگ بژ.
کوسنهای شاد و گلدار یا انواع پولکی.
کوسنهای راهراه یا طرحهای گرافیکی روشن.
کوسنهای دکمهدار یا انواعی که دورتادور آنها ریشریش است.
چه نوع پرده یا شیدی را ترجیح میدهید؟
پردههایی به رنگ خنثی مثل پردههای سفید و شیدهای چوبی ساده برای پنجرههای کوچک.
پردههایی با رنگ پاستل و ملایم مانند پردههای کرم رنگ و شیدهای رومی گلدار برای پنجرههای کوچک.
پردههایی با رنگهای شاد و خیرهکننده و شید راهراه با رنگی روشن برای پنجرههای کوچک.
پرده چند لایه به همراه لبهای از حریر براق در قسمت روی پرده و شیدی از استیل برای پنجرههای کوچک.
چه نوع دسته گلی را دوست دارید؟
دسته گلی بزرگ از لیلیوم.
یک دسته گل از گلهای دیزی (گل پنج پر) و رز.
دسته گلی از رز صورتی با رنگی تکاندهنده.
دسته گلی که با عناصر طلایی تزئین شده باشد.
روانشناسی-از قدیم و ندیم همیشه این بحث در بین مردم مطرح بوده است که تفاوت بین انسانهای چپدست و راستدست چیست. در این بین برخی از افراد معتقدند که راستدستها باهوشترند و برخی دیگر چپ دستها را زرنگتر میدانند.
قلبت رو خالی نگه دار اگر هم روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم ..... زیرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز دارم
زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم.....تو نیز به من آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختی که چگونه تو رو فراموش کنم
نیش زخم دوست از نیش عقرب بدتر است... پس بزن عقرب که دردش کم تر است
زندگی اجبار است ... مرگ انتظار است ... عشق یک بار است ... جدایی دشوار است ... ولی یاد تو تکرار است ... !
اگر میدانستی که چه طعمی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد