مــــــــــــــــــــــــادر...
دندانم شکست ...
برای سنگ ریزه ای که
...
در خوراکم بود !
دردم گرفت ...
نه برای دندانم !
برای کم سو شدن
چشمان مادرم ....!
دیگر نه "شلوار پاره" نشانه ی "فقر" است ....
نه "سکــوت" علامت "رضــایت"....
دنــیـــــــــــــــای غـــریـبـیــست
ارزشـــــــــــها "عـــــــــــــــــــوض" شـده اند
و "عـــــوضــــــــــی هــا"، بــا ارزش....
فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!
انسانیت غذا دادن به گدا نیست!
وقتیکه اندازه آن گدا ،گرسنه باشی
و غذایت را به او بدهی ، انسانی...
گر تو آزاد نباشی، همه دنیا قفس است...!
تا پر و بال تو و راه تماشا بسته ست،
هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است...!
تا که نادان به جهان حکمروایی دارد،
همه جا در نظر مردم دانا قفس است...!
لانه ی مرغ خیال است
و زمین
خانه ی انسان...
آسمان با همه "باز" ی خالی ست
و زمین با همه "تنگی" ها پـــُر !!
با یک عصای چوبی هم می توان دوید
گر بالهای تفکر ما بازتر شود
گر آن درخت سیب خیالات ما
بین زمین و آسمان خدا بارور شود...
کـــور شــود هــر آنــکــﮧ
چــشــم دیـدن
عـشــقـمـــآن
و خـوآنـدלּ عـآشـقـآنــﮧ هــآیــمان
را نـــدآرد...!!
“پایــــــــــیز” مرا عاشق میکند
و“حضور تـــــــــــــو در قـلــــــــــــبم” دیوانه تر
عشــــــــــــق تــــــــــــو”
با من چه میکند…؟
مثل آنکه شـــــــــــاهرگ احســـــــاسم را زده
باشـــــــــی…
بنــــــــــد نمی آید...
دوســــــــــــــت داشتــــــــــنت…
هیچوقت ادعای خـــــــــــــاص بودن نـــــــــــــــــــکردم ،
اما خـــــــــــــاص بودن عشـــــــــــــــق تو…
منو هم خاصــــــــــ کرد...
از روزی کــــه نــــامــــت
ملــــکه ی ذهــــنــــم شــــد،
احســــاس می کــــنــــم جمــــجمه امـــ
با شـــــــکوه تریــــن امــــپراطــــوری
دنیــــــــاستـــ…
هنوز هم هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند. . .
در دستانشان عزت یک مرد واقعی لمس می شود. . .
میشود به آنها اعتماد کردو نترسید از بودنشان
اهل ناموس بازی نیستند اصلا!
با خیال راحت می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد
مثل کوه هستند و میشود تکیه کرد بهشان
تو را از خودشان میدانندو برای راحتیت از هیچ کاری دریغ نمیکنند
بلد هستند خنده بیاورند روی لبانت و اگر کوچکترین دلخوری برایت پیش آوردند،
آن هم نا خواسته، در بیاورند از دلت
آره. . . همه مردا مثل هم نیستن. . .
یـــه خـیـابــونـایـی ...
یـــه عـطـرایـی ...
یـــه آهـنـگـایــی ...
یـــه تـکــه کـلامـایـی ...
یـــه لبـاسـایـی ...
یـــه کــارایـی ...
یـــه روزایــی ...
یـــه پارکــایـی ...
یـــه فـیـلــمــایــی ...
یـــه عــکـسایــی ...
ایــناشــایـدهــیــچــی نــبـاشــن امــاگــاهـی خــیــلـی عــــذاب آورن بــرای ... یـــه آدمــایـی!!!
از تـــــمام دنیـــــــــا
شانــہ اے مــے خواهـم برای سـرم،
و ســــرے بـــــــراے شــــــــــانـــــہ ام ! . . .
کســے خستــــہ نیسـتـــ از این بالــش هاے پــرے؟؟
لـــالا لـــالا بـــخـوابـــ دنـیــا خــسـیــسـهـ
واســــهـ کــمـتـر کـســـیـ خــوبــ مـیــنـویـســـهـ
یــــــکـیـ لـبــــــ هـــــاشـ هـمـیــشـهـ غــرقــهـ خــنـدســ
یــــــکـیـ چــشـمــاشـ تـــو خــوابـمـ خیــســـهـ خیــســـهـ ...
زیــر بــارون، اشـک های لحـظۀ خـداحافظی رُ تو ذهـنم، تـداعی کـردم …
زیــر بــارون، ایـن دنیـای بـیوفـا رُ تا دلت بـخواد، نفـرین کـردم …
زیــر بــارون، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی، یـادی کـردم …
زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم و 16 سـال زندگی رُ بـاور کـردم …
زیــر بــارون، بـه تـموم بـهونه هـامون تبـسم تـلخی کـردم …
زیــر بــارون، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم …
زیــر بــارون، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقادپیـدا کـردم …
بی اختیار
به حماقت خود لبخند می زنم
سیاه لشکری بودم
در عشق تو
و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …
افسوس …
چه زیبا گره خورد … بخت من با “تو ” خـدایـا کورش کن !!! که با دست که هیچ، با دندان هم باز نشود ..!
بارها گفتهام این شهر بهار ندارد باغ ندارد بهار نارنج ندارد و آدم اگر دلش بگیرد دردش را به کدام پنجره بگوید که دهانش پیش هر غریبهای باز نشود ؟
سکسکه ام گرفته بود . . .
گفتم مرا بترسان . . . !
دستانم را رها کرد . . .
نفسم بندامد . . .
.
.
حرفت که می شود با خنده می گویم : یادش بخیر، فراموشش کردم . . .
اما نمی دانند هنوز هم کسی اشتباه تماس می گیرد سست میشوم که نکند تو باشی !
.
.
نخورده می ، چه داند شراب یعنی چه / ندیده آب چه داند سراب یعنی چه
درست نیست که بدانی چه حالتی دارم / مرا ببین که بدانی خراب یعنی چه . . .
بچه ک بودیم بستنی هایمان را گاز می زدند غوغا بپا میکردیم . . . !
چ بیهوده بزرگ شدیم ؛ روحمان را گاز میزنند اما فقط لبخند میزنیم . . .
بعد از اینکه بازی با احساسم تمام شدبذارش سر جاش ، لطفا . . .
.
.
دلم احساس غم دارد ، در این انبوه ویرانی . . .
کمی تا قسمتی ابری و شاید باز بارانی . . .
.
.
گاهی دنیایی از حرف داری و کلمهای نیست ! چه احساس تنگی !
و گاهی فقط باید دل به نغمه ای موسیقی بسپاری ! وآرام بگذری . . . !
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را رفیق و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
به بوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
به صدر مصطبهام مینشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد
خیال آب خضر بست و جام اسکندر
به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد
طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد
چو زر عزیز وجود است نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد
ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد
آری
خورشید ثابت کرد:
حتی طولانی ترین شب نیز
با اولین تیغ درخشان نور به پایان می رسد
حتـــــــــــی اگر به بلندای یلــــــــــــــدا باشد...
بیدار و امیدوار باش
خورشیدی در راه است...
دو قدم مانده به رقصیدن برفــــــــــــــ
یک نفس مانده به سرما و به یخـــــــــــــــ
چشم در چشم زمستانی دگــــــــــــــــــــــــــــر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تانـــــــــــــــــــــــــــ
یک سبد عاطفه دارم همه تقدیم شمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
مهر رخشا، نکوترین چهر است...
شب یلدا تولد مهــــر است...
این همایون شب خیال انگیز
هست در آخرین شب پاییز...
بیخ و بن حماسه گستردست
در نهادش حماسه پروردست...
لفظ یلدا اگرچه سریانیست
شب مهــــرآفرین ایرانیست...
یلـــدا پیشاپیش مبارکــــــــ♥♥♥
درراه رسیدن به تو گیرم که بمیرم/اصلابه توافتاده مسیرم که بمیرم/یاچشم بدارازمن وازخویش برانم/یاتنگ دراغوش بگیرم که بمیرم
قلب کال من در فصل دست های تو می رسد
فصلی برای تمام رویاها ، دستی برای تمام فصل ها
از لحظه ای که چشم باز میکنم
کار شروع میشود
نظارت و برسی کیفیت تک تک اعضای بدن
قلب … چشم … گوش …
مبادا ذره ای
از عاشق تو بودن منحرف شده باشند . . . !
کم سرمایهای نیست داشتن آدمهایی که حالت را بپرسند ؛
از آن بهتر داشتنِ آدمهایی است که :
بتوانی در جواب احوالپرسیهایشان بگویی :
خوب نیستم … !!!
سلام به اون عزیزی که فاصله ها باهاش دارم
تو دفتر خاطره هام خاطره ها باهاش دارم
آرزوی دیدن اون صورت زیباشو دارم
آخر حرفمم اینه هرجا باشه دوسش دارم
عزیز بودن آدم ها به این نیست
که وقتی می بینیشون چقدر از دیدنشون خوشحال میشی
به اینه که وقتی نمی بینیشون چقدر دلت براشون تنگ میشه !
کوتاه میگویم دوستت دارم
اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم …
عشق می بارد
بیا بدویم در باران
تو تا ته کوچه های دلم و من تا زیر رنگین کمان چشمانت !
حکایت مخاطب خاص و ما حکایت برکه است و ماه
دور از هم و در دل هم !
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ، تو را دوست دارم
صدای پایش آرام آرام به گوشم می رسد
چیک چیک گونه ام را بوسید
نم نم از گوشه چشمم چکید
باز هم خاطراتم زنده شد
من و تو به یاد باران یا شاید به یاد تو ، من و باران
فرقی نمی کند
چه در کنارم باشی چه در کنارش باشی
زیر باران یاد تو مرا خیس می کند !
" ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر میکنیم ، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم "
شوپنهاور
" آنكه میتواند ، انجام میدهد،آنكه نمیتواند انتقاد میكند "
جرج برنارد شاو
" لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند "
علی شریعتی
" تمدن، تنها زاییده اقتصاد برتر نیست، در هنر و ادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت "
لویی پاستور
" باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا میکنند فردریش نیچه
" کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است "
نادر شاه افشار
اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما میشد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.
موریس مترلینگ
بهترین چیزها زمانی رخ میدهد که انتظارش را نداری.
" لازم نیست گوش كنید، فقط منتظر شوید . حتی لازم نیست منتظر شوید ، فقط بیاموزید آرام و ساكن و تنها باشید. جهان آزادانه خود را به شما پیشكش خواهد كرد تا نقاب از چهرهاش بردارید انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور به پای شما در خواهد غلطید "
فرانتس كافكا
" گنجی که در اعماق نامحدود شما حبس شده است ، در لحظه ای که خود نمیدانید ، کشف خواهد شد "
جبران خلیل جبران
اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی .
ارد بزرگ
" كسی كه دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض میكند "
گوته
" پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی"
مهاتما گاندی
" تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است "
" بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مىشود كه از میان ما رفته باشند "
امرسون
" از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش"
آلبرت انیشتن
" برای اداره كردن خویش ، از سرت استفاده كن . برای اداره كردن دیگران ، از قلبت "
دالایی لاما
" انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن , زیبا و آراسته باشد "
چخوف
" لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم ، تمام هستی کامل و منور شد "
بودا
" تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام میدهید متمرکز کنید . پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمیسوزانند "
گراهام بل
به سادگی کلماتت نگاه نکن! زیبایی سخن، تنها اغراق در توصیف نیست
اینم از دانش آموزای نمونه ما
.
.
.
.
... .
.
.
.
.
.
..
ﺩﺭﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﮓ ﻧﺎﭘﻠﺌﻮﻥ ﻣﺮﺩ؟
ﺩﺭ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﺟﻨﮕﺶ
ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭﮐﺠﺎ ﺍﻣﻀﺎﺷﺪ؟
ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺻﻔﺤﻪ
ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻃﻼﻕ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ
ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻋﺪﻡ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﻬﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ
ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩ؟
ﻧﻬﺎﺭ ﻭ ﺷﺎﻡ
سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان..
من هم ..اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را...
چسب میزنم... راستی این دل ...
دل می شود ؟
چرا بهونه میاری واسه جدایی از دلم؟
آسون نبوده داشتنت آسون نمیدمت گلم .
نذار واسه جداییمون دلت بهونه بیاره
اگه میخوای جدا بشی اینم خودش راهی داره.
بی خودی دعوا کن باهام
همش بکن بگو مگو
هرچی تو خونس بشکنو هرچی بدم میاد بگو.
وقتی خواستم آروم بشم پا رو غیرتم بذار
فکر منو اصلا نکن زجرم بده دیونه وار
وقتی میگم حق باتوئه بدتر باهام لج بازی کن
وقتی تسلیمت شدم دوباره از نو بازی کن
حتما میام کنارتو دست رو شونت میبذارم
دستمو پس بزن به من بگو که تنهات بذارم
...
تو میری و می بینی نقشتم گرفت دعاهام بی اثر شدو
هستیمو"و درد و غم گرفت
راستی فقط میخوای بری یکمی آروم تر برو
همین برا من بسه که بیشتر نگاکنم تورو
پس کوچه های بی خوابی من , انتهایی ندارد
باید همینطور قدم بزنم در تمامیشان
خو گرفته ام با خاطرات خوش بودن
گم کرده های من , هیچ نشانه ای ندارند
من گم کرده هایم را توی همین کوچه پسکوچه های تنگ و تاریک گم کرده ام
کوچه پس کوچه هایی که همه شان به هم راه دارند و , هیچوقت , تمام نمی شوند
کوچه پس کوچه هایی که وقتی به بن بستش برسی ,
خودت هم می شوی , جزو گم شده ها ....
* تا حالا دقت کردین چرا با موسیقی سنتی نمیشه رقصید؟
* تا حالا دقت کردین چرا اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای؟
* تا حالا دقت کردین چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟
* تا حالا دقت کردین چرا زنها وقتی رژلب می زنن گردنشون رو به سمت آینه دراز می کنن؟
* تا حالا دقت کردین چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟
* تا حالا دقت کردین چرا وقتی خانومها به تقاطع می رسن بجای ترمز رو گاز فشار میارن؟
* تا حالا دقت کردین چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟
* تا حالا دقت کردین چرا تو اتوبان دست انداز میذارن؟
* تا حالا دقت کردین چرا کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه؟
* تا حالا دقت کردین چرا پشت کامیونها شعر می نویسن ؟
* تا حالا دقت کردین چرا با پیتزا دوغ نمیخورن؟
* تا حالا دقت کردین چرا با اینکه همه فضولند از فضولی بدشون میاد؟
* تا حالا دقت کردین چرا مردها ترجیح میدن گم شن اما آدرس نپرسن؟
* تا حالا دقت کردین چرا بچه ها همه خانوما رو خاله خودش میدونه ؟
* تا حالا دقت کردین وقتی خودکارت قطع میشه یه جا دیگه تستش میکنی مینویسه ، ولی
دوباره جای قبلیش میخوای بنویسی نمینویسه !
* تا حالا دقت کردین همیشه وقتی حوله رو تو حموم میخوای برداری یکی از لباسات میفته رو
زمین خیس میشه ؟!
* تا حالا دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه میکنی میبینی نیم ساعت گذشته !
نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعتو نگاه میکنی میبینی دو ساعت گذشته ؟!
* تا حالا دقت کردین وقتی تو زندگیتون یه روزنه ی امید پیدا میشه سریع یه پترس فداکار پیدا
میشه که دستشو بکنه توش ؟
* تا حالا دقت کردین وقتی موبایلتون میوفته زمین سریع برش میدارین ببینین ، چیزیش شده یا
نه ولی وقتی رفیقتون می خوره زمین هرهر بهش می خندین !
* تا حالا دقت کردین این داورای خط دروازه فقط دقت میکنن . . . !
* تا حالا دقت کردین ۹ ماهی که تو شکمِ مامانمون هستیم، جزء سنمون حساب نمیشه ؟!
* تا حالا دقت کردین همه مجری های صدا و سیما دوست دارن بیشتر در خدمت مهمان برنامه
باشن اما وقت برنامه این اجازه رو بهشون نمیده ؟
* تا حالا دقت کردین بعضی حرفارو هر چقدم بقیه بگن , تا خودت تجربه نکنی و به غلط کردن
نیفتی باور نمی کنی !