" محبت همه چیز را شکست می‌دهد و خود شکست نمیخورد  "   
 تولستوی
  
" ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می‌کنیم ، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم "  
شوپنهاور 
  
" آنكه می‌تواند ، انجام می‌دهد،آنكه نمی‌تواند انتقاد می‌كند "  
جرج برنارد شاو 
  
" لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند "  
علی شریعتی 
  
" تمدن، تنها زاییده اقتصاد برتر نیست، در هنر و ادب و اخلاق هم باید متمدن بود و برتری داشت "  
لویی پاستور 
  
" باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا می‌کنند   فردریش نیچه 
  
" کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است  "  
نادر شاه افشار 
  
اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می‌شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت. 
موریس مترلینگ 
  
بهترین چیزها زمانی رخ می‌دهد که انتظارش را نداری.
گابریل گارسیا مارکز 
  
" لازم نیست گوش كنید، فقط منتظر شوید . حتی لازم نیست منتظر شوید ، فقط بیاموزید آرام و ساكن و تنها باشید. جهان آزادانه خود را به شما پیشكش خواهد كرد تا نقاب از چهره‌اش بردارید انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور به پای شما در خواهد غلطید " 
فرانتس كافكا 
  
" گنجی که در اعماق نامحدود شما حبس شده است ، در لحظه ای که خود نمی‌دانید ، کشف خواهد شد "  
جبران خلیل جبران
  
اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی . 
 ارد بزرگ 
  
" كسی كه دارای عزمی راسخ است ،جهان را مطابق میل خویش عوض می‌كند "  
گوته 
  
" پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی"  
مهاتما گاندی 
 
" تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است "
 انگلس 
  
" بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى‌شود كه از میان ما رفته باشند "  
امرسون 
  
" از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش"  
آلبرت انیشتن 
  
" برای اداره كردن خویش ، از سرت استفاده كن . برای اداره كردن دیگران ، از قلبت "  
دالایی لاما 
  
" انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن , زیبا و آراسته باشد "  
چخوف 
  
" لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم ، تمام هستی کامل و منور شد "  
بودا 
  
" تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می‌دهید متمرکز کنید . پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی‌سوزانند " 

گراهام بل



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:46 | نویسنده : mahdi |

به سادگی کلماتت نگاه نکن! زیبایی سخن، تنها اغراق در توصیف نیست
بنگر، وقتی که می گویی " دوستت دارم " چه کرده ای!؟ زمان و زمین را با دو کلمه به شوق در آورده ای.
گاهی ساده گفتن هم هنر میخواهد، کار هر کس نیست، ساده دلربایی کردن، ساده نگاه کردنو عاشقی کردن.
 خدا می داند ساده گفتن به تمام دنیا می ارزد وقتی عشق از کلماتت جاری باشد. 
  مست می شود هرکس، وقتی تو ساده او را با عشق صدا می زنی و جرعه ای او را مهمان دوستت دارم ها می کنی. 
می بینی، ساده گفتن هم هنر می خواهد. چه زیباست و چه عاشقانست وقتی کلماتت لبریز از میِ عشق باشد.
پس عشقتت را ساده بیان کن، برای کسی که معنای دوست داشتن را بداند و لیاقت آن را داشته باشد.
  
اگر باور داری، پس از این لحظه زندگی را داشته باش.


تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:43 | نویسنده : mahdi |

اینم از دانش آموزای نمونه ما
.
.
.
.
... .
.
.
.
.
.
..
ﺩﺭﮐﺪﺍﻡ ﺟﻨﮓ ﻧﺎﭘﻠﺌﻮﻥ ﻣﺮﺩ؟

ﺩﺭ ﺍﺧﺮﯾﻦ ﺟﻨﮕﺶ

ﺍﻋﻼﻣﯿﻪ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭﮐﺠﺎ ﺍﻣﻀﺎﺷﺪ؟

ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺻﻔﺤﻪ

ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻃﻼﻕ ﭼﯿﺴﺖ؟

ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

ﻋﻠﺖ ﺍﺻﻠﯽ ﻋﺪﻡ ﻣﻮﻓﻘﯿﺘﻬﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟

ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ

ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩ؟

ﻧﻬﺎﺭ ﻭ ﺷﺎﻡ



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:14 | نویسنده : mahdi |

 

سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان.. 

من هم ..اگر بگذارند ...

دارم خرده های دلم را... 

چسب میزنم... راستی این دل ...

دل می شود ؟



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:9 | نویسنده : mahdi |

چرا بهونه میاری واسه جدایی از دلم؟

آسون نبوده داشتنت آسون نمیدمت گلم .

نذار واسه جداییمون دلت بهونه بیاره

اگه میخوای جدا بشی اینم خودش راهی داره.

بی خودی دعوا کن باهام

همش بکن بگو مگو

هرچی تو خونس بشکنو هرچی بدم میاد بگو.

وقتی خواستم آروم بشم پا رو غیرتم بذار

فکر منو اصلا نکن زجرم بده دیونه وار

وقتی میگم حق باتوئه بدتر باهام لج بازی کن

وقتی تسلیمت شدم دوباره از نو بازی کن

حتما میام کنارتو دست رو شونت میبذارم

دستمو پس بزن به من بگو که تنهات بذارم

...

تو میری و می بینی نقشتم گرفت دعاهام بی اثر شدو

هستیمو"و درد و غم گرفت

راستی فقط میخوای بری یکمی آروم تر برو

همین برا من بسه که بیشتر نگاکنم تورو

 



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:0 | نویسنده : mahdi |

پس کوچه های بی خوابی من , انتهایی ندارد

باید همینطور قدم بزنم در تمامیشان

خو گرفته ام  با خاطرات خوش بودن

گم کرده های من , هیچ نشانه ای ندارند

من گم کرده هایم را توی همین کوچه پسکوچه های تنگ و تاریک گم کرده ام

کوچه پس کوچه هایی که همه شان به هم راه دارند و , هیچوقت , تمام نمی شوند

کوچه پس کوچه هایی که وقتی به بن بستش برسی ,

خودت هم می شوی , جزو گم شده ها ....



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:0 | نویسنده : mahdi |

 

* تا حالا دقت کردین چرا با موسیقی سنتی نمیشه رقصید؟

* تا حالا دقت کردین چرا اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای؟

* تا حالا دقت کردین چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟

* تا حالا دقت کردین چرا زنها وقتی رژلب می زنن گردنشون رو به سمت آینه دراز می کنن؟

* تا حالا دقت کردین چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟

* تا حالا دقت کردین چرا وقتی خانومها به تقاطع می رسن بجای ترمز رو گاز فشار میارن؟

* تا حالا دقت کردین چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟

* تا حالا دقت کردین چرا تو اتوبان دست انداز میذارن؟

* تا حالا دقت کردین چرا کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه؟

* تا حالا دقت کردین چرا پشت کامیونها شعر می نویسن ؟

* تا حالا دقت کردین چرا با پیتزا دوغ نمیخورن؟

* تا حالا دقت کردین چرا با اینکه همه فضولند از فضولی بدشون میاد؟

* تا حالا دقت کردین چرا مردها ترجیح میدن گم شن اما آدرس نپرسن؟

* تا حالا دقت کردین چرا بچه ها همه خانوما رو خاله خودش میدونه ؟

* تا حالا دقت کردین وقتی خودکارت قطع میشه یه جا دیگه تستش میکنی مینویسه ، ولی

دوباره جای قبلیش میخوای بنویسی نمینویسه !

 

* تا حالا دقت کردین همیشه وقتی حوله رو تو حموم میخوای برداری یکی از لباسات میفته رو

زمین خیس میشه ؟!

 

* تا حالا دقت کردین دو ساعت درس میخونی ساعتو نگاه میکنی میبینی نیم ساعت گذشته !

نیم ساعت میای پای کامپیوتر ساعتو نگاه میکنی میبینی دو ساعت گذشته ؟!

 

* تا حالا دقت کردین وقتی تو زندگیتون یه روزنه ی امید پیدا میشه سریع یه پترس فداکار پیدا

میشه که دستشو بکنه توش ؟

 

* تا حالا دقت کردین وقتی موبایلتون میوفته زمین سریع برش میدارین ببینین ، چیزیش شده یا

نه ولی وقتی رفیقتون می خوره زمین هرهر بهش می خندین !

 

* تا حالا دقت کردین این داورای خط دروازه فقط دقت میکنن . . . !

* تا حالا دقت کردین ۹ ماهی که تو شکمِ مامانمون هستیم، جزء سنمون حساب نمیشه ؟!

* تا حالا دقت کردین همه مجری های صدا و سیما دوست دارن بیشتر در خدمت مهمان برنامه

باشن اما وقت برنامه این اجازه رو بهشون نمیده ؟

 

* تا حالا دقت کردین بعضی حرفارو هر چقدم بقیه بگن , تا خودت تجربه نکنی و به غلط کردن

نیفتی باور نمی کنی !



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:58 | نویسنده : mahdi |

 

دست همیشه برای زدن نیست ....

کار دست همیشه مشت شدن نیست ..... 

دست که فقط برای این کار ها نیست ..... 

گاهی دست میبخشد ..... 

نوازش میکند ..... احساس را منتقل میکند

 


گاهی چشمها به سوی دست توست ..... 

دستت را دست کم نگیر ........



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:55 | نویسنده : mahdi |

خدایا

خیلی ها دلمو شکستن ،

امشب بیا با هم بریم سراغشون ، من نشونت میدم ،

تو ببخششون !



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:55 | نویسنده : mahdi |

 

اهای مخاطبـــــ خاص ِ زندگے ِ مــــن...

 

با تمام ِ وجود مے گویم:

 

این روز ها عَجیب دل تنگــــ ِ توام

 

دل تنگــــِ اجابتـــــ چشمانتــــ دل تنگــــ ِ رنگـــ نِگاهتــــــ دل تنگــــ ِ بوے عَطرتـــــــ...

 

تو کـه نیستے دلتنگے هایت مــرا از پا در می آورند ...!

 

 



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:53 | نویسنده : mahdi |

 

بعضی چیزها را " باید " بنویسم


نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "

 

برای اینکه " خفه نشم "

 

همین !!



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:52 | نویسنده : mahdi |

در سفر بودا به دهی زنی مجذوب سخنان او شد و از او خواست تا مهمان وی باشد.

کدخدا به بودا گفت :

«این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید»

بودا به کدخدا گفت :

«یکی از دستانت را به من بده»

کدخدا یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت .

آنگاه بودا گفت :

«حالا کف بزن» کدخدا گفت: « هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند»

بودا پاسخ داد :

هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان نیز هرزه باشند

.

مردان و پول‌هایشان از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند .

به جای نگرانی برای من نگران خودت و مردان دهکده ات باش



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:44 | نویسنده : mahdi |

دختری که برای بدست آوردن دلت.

تنش را به تو هدیه میدهد فاحشه نیست.

و دختری که برای به دنبال کشیدن تو .

تنش را از تو دریغ میکندباکره نیست .

من به باکره بودن ذهن فاحشه ها

و

فاحشه بودن ذهن باکره ها ایمان دارم



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:36 | نویسنده : mahdi |

حکــــم اعــدام بود ... 
اعدامـــی لــحظه ای مـــکث کــرد و بـــوسه ای بر طنــاب دار زد
 
دادســتان گفت:
 
صـــبر کنید آقــای زنــــدانــی این چــــه کـــاریست !؟؟
 
زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :
 
بیچـــاره طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم ،
 
ولی آدم ها !!!!! بدجـــور زمــینــم زدن !



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:35 | نویسنده : mahdi |

خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟

خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!

بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد.

تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل

زندگیش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…

شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…

دردش گفتنی نبود….!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.

زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…

چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه

برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…

امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!

انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!

احساس امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!!

فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!

یک لحظه به خود آمد…

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!

 



تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:32 | نویسنده : mahdi |

 

خدایا ، به من دوستی بده که با من گریه کند ... دوستی که ما من بخندد را خود پیدا خواهم کرد... با دو پست کوتاه اما عمیق به روز هستم ..


تاريخ : یک شنبه 23 تير 1392 | 1:14 | نویسنده : mahdi |


روزگاری خواهد رسید ....

همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ،

به یاد من ...

ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی !

دلت هوایم را خواهد کرد ... !

به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را ...

به یاد خواهی آورد خنده هایم را ...

به یاد خواهی آورد اشک هایم را ...

به یاد خواهی آورد حرف هایم را ...

 

 

مطمئنم در آن لحظه در دلت می گویی :

من تو را می خواهم


تاريخ : شنبه 15 تير 1392 | 14:22 | نویسنده : mahdi |

 

از استادی پرسیدﻧﺪ :ﺁﯾﺎ ﻗﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻮﺩ؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ.
ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ؟
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ؟


تاريخ : شنبه 15 تير 1392 | 14:18 | نویسنده : mahdi |

  داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

 چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.



تاريخ : شنبه 15 تير 1392 | 14:17 | نویسنده : mahdi |

 ﭘﺴﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ
18 ﺳﺎﻟﮕﯿﻢ ﭼﯿﮑﺎﺩﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ؟
ﻣﺎﺩﺭ : ﭘﺴﺮﻡ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﭘﺴﺮ 17 ﺳﺎﻟﻪ ﺷﺪ . ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺣﺎﻟﺶ ﺑﺪ ﺷﺪ،ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ،ﺩﮐﺘﺮ ﮔﻔﺖ ﭘﺴﺮﺕ
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺍﺭﻩ . ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﺎﻡ
ﻣﻦ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ...؟ ! ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻘﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ . ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺖ
ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﮥ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ 18 ﺳﺎﻟﮕﯽِ ﺍﺵ ﺗﺪﺍﺭﮎ
ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻣﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ
ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﺷﺪ ....
ﭘﺴﺮﻡ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﻪ
ﭼﯿﺰ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ،ﯾﺎﺩﺗﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﭼﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ؟
ﻭ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﻪ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ! ﻣﻦ ﻗﻠﺒﻢ ﺭﻭ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ،ﺍﺯﺵ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﮐﻦ ﻭ ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ
ﺍﮔﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻱ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﺐِ ﻣﺎﺩﺭﻭ
ﻋﺸﻘﺶ ﻧﯿﺴﺖ



تاريخ : شنبه 15 تير 1392 | 13:41 | نویسنده : mahdi |

دم ازبازی حکم میزنی!

دم ازحکم دل میزنی!

بس به زبان قمار برایت میگویم!

قمارزندگی را به کسی باختم که تک دل راباخشت برید!

باخت زیبایی بود!

یادم گرفتم به دل دل نبندم!

یادگرفتم ازروی دل حکم نکنم!



تاريخ : شنبه 15 تير 1392 | 13:23 | نویسنده : mahdi |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.